محبوبم به این نیایدیش که دیگران چه گویند و چه کنند؛ یا چه خواهند گفت و چه خواهند کرد. قضاوت دیگران را به قضاوت ننشین که نه از گناهکاری ایشان نزد تو خواهد کاست و نه از بیگناهیت نزد ایشان...
در این اندیشه نباش که تو را چون قضاوت کنند، خود را رها کن، این بندی است که تو را از خودت دور نگاه داشته و به دیوار زبر و سرد و خشن قضاوت دیگران زنجیر خواهد کرد. این موجب میشود آنقدر در این زندان و زنجیر از خودت دور بمانی و دورتر شوی تا اینکه دیگر گاهی نتوانی با اطمینان بگویی کاری که میکنی و سخنی که میگویی حاصل خلاقیت و خواسته توست یا محصول قضاوت دیگران...یاور.م
تحلیل گزاره خردمندانه رهایی
فرنام تحلیل: رهایی از زندان نگاه دیگران
این گزارهٔ کوتاه، دریایی از خرد را در خود نهفته دارد. یاور.م در اینجا، نه خطاب به یک معشوق، که خطاب به "خودِ درونی" هر انسان سخن میگوید.
نفی اسارت در زندان قضاوت دیگران
پیام او روشن است؛ اساسیترین زندان انسان، ترس از قضاوت دیگران است. این ترس، فرد را از "خود راستین"اش جدا میکند و به "خودِ نمایشی" تبدیل مینماید.
استعارهٔ کلیدی: زنجیر و دیوار
او از قضاوت دیگران به "دیوار زبر و سرد و خشن" و وابستگی به آن را به "بند" و "زنجیر" تشبیه میکند. این تصویر، رنج ناشی از این اسارت را به شکلی ملموس نشان میدهد.
هشدار بنیادین: گم کردن خودِ راستین
عمیقترین هشدار او این جمله است: "...تا اینکه دیگر گاهی نتوانی با اطمینان بگویی کاری که میکنی... حاصل خواستهٔ خودت است یا محصول قضاوت دیگران."
این، نشان از یک "ازخودبیگانگی پیشرفته" دارد؛ وضعیتی که فرد حتی تمایز بین امیال خود و انتظارات دیگران را از دست میدهد.
راه حل: رها کردن خود
راه رهایی از نگاه او، مبارزه نیست، بلکه "رها کردن" است. این رهاکردن، یک عمل انفعالی نیست، بلکه یک قدرت درونی برای بازگشت به خویشتن است.
سخن پایانی:
این گزاره، ادامهدهنده همان گفتمان "خودآیینی"توضیح و "شجاعت بودن" است که در دیگر آثار یاور.م دیده میشود. او به ما یادآوری میکند که "بیگناهی" درونی ما، نه با تأیید دیگران، که با رها کردن نیاز به این تأیید، حفظ میشود.
انجمن ادیبان ایران
